اما در دهه 70 نیز پس از آرای جنجالی دادگاه میکونوس آلمان، اروپائیان ساز سفر کوک کردند و در آغاز آلمان ها از ایران رفتند. در ادامه دیگر اعضای اتحادیه اروپا نیز در حمایت از اقدام ایران، تهران را ترک کردند. در پاسخ به تصمیم اتحادیه اروپا، ایران نیز ضمن رد ادعاهای بیاساس دادگاه آلمانی، سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فرا خواند. مقامات کشورمان در همان زمان پیش بینی می کردند که سفرای کشورهای اروپایی منفعلانه به ایران بازخواهند گشت. به طوری که رهبر معظم انقلاب در این ارتباط در حضور معلمان فرمودند: «خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. ديدند كه رفتنشان هيچ اهميتى ندارد. اينها میخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ايران به كشورهاى آنها، هيچ عجلهاى نبايد بشود».
اروپائیان در این کوچ نیز نتوانستند ایران را از مواضع خود دور کنند. در نهایت با چراغ سبز رهبری، اروپائیان سفرایشان را به ایران فرستادند. نکته جالب نیز در این بود که با توجه به نقش آلمان در این ماجرا، سفیر این کشور آخرین سفیری بود که اجازه ورود به ایران را یافته و با وساطت و همراهی سفیر فرانسه و پس از 10 ماه وارد تهران شد.
حضور 25 سفیر در باغ قلهک پس از حوادث سفارت انگلیس و فروکش کردن سریع حواشی
اما این بار کوچ احساسی نه از اروپا، که از همین نزدیکی آغاز شده است. در نگاه کوتاه مدت شاید این قطع روابط را بتوان یک مسأله و معضل دانست؛ اما وقتی در مقیاس کلان به ماجرا نظری بیفکنیم، همواره کاهش و افزایش روابط دیپلماتیک به عنوان ابزاری برای اجرای سیاست خارجی وجود داشته و امری طبیعی است. البته نمی توان منکر برخی هزینه های جزئی مانند تداخل در پیگیری امور روزمره شهروندان ایرانی مقیم کشورهای دیگر شد، اما در نمونه های پیشین نیز به خوبی مشاهده شده است که گاهی قطع رابطه کردن، نه تنها کشور را به عقب نمی راند، بلکه باعث می شود تا پافشاری کشورها در تصمیمات و سیاست هایشان به تصویر کشیده شود.
بر اساس این گزارش، نمونه موفق این پافشاری بر اعتقادات از طرف ایران، در قبال اروپایی ها به خوبی پاسخ داد. درست زمانی که انگلستان سفیرش را در اقدامی داوطلبانه در پی حمله نیروهای خودسر به آن در پاییز 1390 از ایران فراخواند، هیچ یک از کشورهای اروپایی به اقدام انگلستان لبیک نگفتند، چون به خوبی می دانستند که باید پس از چندین ماه، و با تحمل برخی زیان های تجاری و سیاسی، دوباره راه تهران را در پیش بگیرند.
شاید به همین دلیل است که سیاستمداران غربی از هیلاری کلینتون گرفته تا مرکل، با انتقاد از افزایش تنشها در منطقه، خواستار تواضع و رفتار غیرعجولانه کشورها در قبال وقایع روزهای اخیر شده اند آنها که چوب این کوچ ها را خورده اند، به خوبی می دانند که نه عربستان توان حمایت مادام العمر از این کشورها را دارد و نه خروج کشوری مانند سودان و بحرین آن هم در عصر بهبود رابطه ایران با غرب، اثر چشمگیری در معادلات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
با وجود این، هنوز فضا به ظاهر ملتهب است و هیجانات سیاسی بیش از منطق بر رفتارها تأثیر می گذارد. هنوز شایعاتی مبنی بر کاهش روابط دیپلماتیک دیگر کشورها مانند سومالی نیز به گوش می رسد و اعراب جنجال خبری و مظلوم نمایی را رها نمی کنند؛ اما نباید فراموش کرد که تنش میان ایران و آل سعود چیز جدیدی نیست و این دو کشور با توجه به جایگاه خود در معادلات منطقه از سوریه گرفته تا یمن، به زودی مجبور به تعامل با همدیگر خواهند شد؛ بنابراین، به نظر می رسد، این کشورهای خرد هستند که بازنده اصلی این کوچ عجولانه خواهند بود.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ایران ، سیاسی ، ،
برچسبها: